?️ سؤالات در تاریخ ۲۴ آبان ماه در کانال و وبلاگ پژوهشی مدرسه علمیه الهیه بارگزاری خواهد شد.
موضوع: "معرفی کتاب"
معرفی کتاب به مناسبت هفته وحدت
ماجرای کتیبه شیخ بهایی در ساخت حرم امام رضا(علیه السلام)
شیخ_بهایی (قدس سره) عالم بزرگ شیعی و مجتهد عصر صفوی، طراح و معمار حرم مطهر امام_رضا(علیه السلام) است. قبل از آن که ساخت حرم به اتمام برسد، برای جناب شیخ سفر مهمی پیش میآید. شیخ سفارشهای لازم را به معماران و مسئولان ساخت حرم کرده، بسیار سفارش می کنند که کار را متوقف نکنند و ساخت حرم را پیش برده به اتمام برسانند به جز سردر دروازه اصلی حرم. چرا که شیخ در نظر داشته روی آن کتیبه ای را که از اشعار خودش بوده نصب نماید.
ولی سفر شیخ به درازا میکشد و هنگامی که از سفر باز می گردد، با تعجب بسیار میبیند که ساخت حرم به پایان رسیده، سردر اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مقدس هستند.
شیخ با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت میشود و به معماران اعتراض میکند: «چرا منتظر آمدن من نماندید؟ چرا صبر نکردید؟» مسئول ساخت عرض میکند: «ما خواستیم صبر کنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأکید کردند که باید ساخت حرم هرچه سریع تر به پایان برسد. هرچه به او گفتیم که باید شیخ بیاید و خود بر ساخت سردر دروازه نظارت مستقیم داشته باشد، قبول نکردند. وقتی زیاد اصرار کردیم، گفتند: کسی دستور اتمام کار را داده که از شیخ خیلی بالاتر و بزرگتر است. ما باز هم اصرار کردیم و خواستیم صبر کنیم اما زمان تولیت حرم گفتند: خود آقا علی بن موسی الرضا(ع) دستور اتمام کار را دادهاند.»?
شیخ بهایی(قدس سره) همراه مسئول ساخت پروژه و معماران نزد تولیت حرم میروند و توضیح میخواهند. تولیت حرم نقل میکند: «چند شب پی در پی امام رضا(ع) به خواب من آمده و فرمودند: «کتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچ گاه به روی کسی بسته نمیشود و هر کس بخواهد میتواند بیاید».
شیخ با شنیدن این حرف، اشک از چشمانش جاری میشود? و به سمت ضریح میرود و ذکر « یا_ستار_العیوب» بر لبانش جاری میشود. سپس در کنار ضریح آن قدر گریه میکند تا از هوش می رود. پس از به هوش آمدن خود چنین تعریف میکند: من میخواستم کتیبهای بر سر در ورودی حرم بزنم، با این وصف که افرادی که آمادگی لازم را ندارند نمیتوانند وارد حرم و حریم مقدس حضرت رضا(ع) شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند.
آری درب خانه اهلبیت(ع) به روی همه، حتی غیر مسلمانان باز است..
(کتاب دلشدگان، نوشته محمد لک علی آبادی)
سامانه الکترونیکی کتابخوانی به آدرسwww.samakpl.ir ›بسیار مطالب جالب و مفید و مسابق های متنوع با جوایز عالی دارد.
✂️ برشی از کتاب شکست یهود در عاشورا?
1⃣بخش اول
?همه ماجراهای کربلا بیانگر مدیریت امام حسین(علیهالسلام) در خصوص جریان عاشوراست تا با افشا کردن چهره واقعی آنها به شکستن سد عظیم این عملیات روانی توسط بنی امیه و عقبههای خارجی آنان(یهود) اقدام نمایند که توأم با تبلیغات گسترده ایشان برای نابودی و هدم کامل اسلام آن را تدارک دیده بودند.
?علاوه بر مسئله آب، امام(علیهالسلام) برای به نهایت رساندن تاثیر حرکت، در شب عاشورا و پس از آن که عمر سعد تصمیم به شروع حمله به امام(علیهالسلام) و یاران ایشان گرفت و به سپاهیان خود خطاب کرد: که ای لشگر خدا سوار شوید، و بشارتتان باد! و آن گاه به طرف سپاه امام(علیهالسلام) حرکت کرد، امام(علیهالسلام) به جناب عباس(علیهالسلام) فرمودند: ای عباس، ای برادرم، جانم فدایت! سوار شو و با آنان ملاقات کن و بپرس که در چه حالاند و چه شده است و برای چه آمدهاند؟
?پس از آنکه حضرت(علیهالسلام) متوجه شدند که آنان قصد حمله دارند، مجدداً به جناب عباس(علیهالسلام) فرمودند: به سوی آنان باز گردد و اگر توانستی، امشب آنها را بازگردان تا امشب برای پروردگارمان نماز بخوانیم و او را بخوانیم و از وی آمرزش بخواهیم که او خود میداند که من، نمازگزاردن برای او، تلاوت کتابش دعا و آمرزش خواهی فراوان را دوست دارم.
?سپس هم امام(علیهالسلام) با یاران خود به گفتگو نشستند و پس از آنکه از وفاداری آنان که باقی مانده بودند، اطمینان حاصل نمودند، جایگاه ایشان در بهشت به آنها نشان دادند و به آنها فرمودند که بقیه شب را به عبادت مشغول شوند. البته مهلت گرفتن امام(علیهالسلام) هم برای آن است که حضرت(علیهالسلام) میخواستند از لحظه لحظه زمان در کربلا استفاده کنند و به اثرگذاری بر سپاه دشمن و آیندگان ادامه دهند.
? به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :